عیدسعیدقربان را بر عموم مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می کنم
روزهای مهم و سرنوشت ساز ذی الحجه در تاریخ اسلام چه روزهای با عظمتی است؛ موسی به طور می رود و فاطمه به خانه علی، ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه، محمد با علی به غدیر و حسین با تمام هستیش به کربلا! روز عرفه و عید قربان بر شما مبارک باد.
دعای پر فیض عرفه
. . . ولا لعطائه مانع . . .
وجود مقدس حق ، کریم و رحیم و ودود و رحمان و معطی است . برای ذات او که عین صفات اوست ، نهایتی و حدّی نیست . چون عبد لیاقت دریافت عطای حضرتش را در خود ایجاد کند ، عطای آن کریم به عبد می رسد ، گر چه تمام موجودات هستی ، برای رسیدن عطای او به عبد ، مانع شوند .
چه مانعی در برابر قدرت بی نهایت او تاب مقاومت دارد ؟ ! چه قدرتی امکان چیرگی بر قدرت او را می یابد ؟ !
وجود مقدّسش فعال ما یشاء و قدرتش فوق قدرتها است . کرم و لطفش نا متناهی ، و رحمت و عنایتش دریایی بی ساحل است . چون بخواهد عطا کند عطا می کند و هر مانعی بر سر راه عطایش ، همانند پر کاه در برابر سیل خروشان است .
عطای او ابراهیم را در دل آتش حفظ کرد و یوسف را از قعر چاه به عزیزی مصر رساند و ایوب را از بیماری نجات داد ، و رسول اسلام را بر آن همه دشمنان پیروز ساخت .
آنچه بخواهد با تمام لطف به بندگانش عطا می کند و هیچ یک از موجودات هستی قدرت مانع شدن از رسیدن عطایش را به بندگان ندارد .
. . . وهو للّدعوات سامعٌ . . .
و او شنوای دعا و راز و نیاز و مناجات هر موجود زنده است .
زبان تمام موجودات و راز و نیاز همه عناصر هستی ، به هر لغت و لحنی که باشد ، برای او معلوم است ؛ زیرا معلّم همه زبانها به تمام خواهندگان ، خودِ اوست .
آنــی تـو کــه حــال دل نــالان دانی * * * احوال دل شکسته بالان دانی
گر خوانمت از سینه سوزان شنوی * * * ور دم نـزنـم زبـــان لالان دانی
او از تمام بندگانش دعوت به راز و نیاز و دعا و مناجات و تضرّع و زاری نموده و به همه آنان وعده اجابت دعا داده است .
. . . فأیّ نعمک یا الهی احصی عدداً و ذکراً أم أیّ عطایاک أقوم بها شکراً و هی یاربّ أکثر من أن یحصیها العادّون أو یبلغ علماً بها الحافظون . . .
کدام نعمتهایت را ، ای معبود من ، به شماره آورم که خود در قرآنت فرمودی : اگر بخواهید عدد نعمتهایم را به شماره آورید به شماره نیاید . یا به کدام عطایت شکر کنم که الطاف تو ای خدای من بیش از آن است که شمارندگان آمار گیرند ، یا علم حافظان به آن دسترسی داشته باشند .
راستی چه قدرت و قوّتی می تواند نعمت های او را به شماره آورد ، مگر نه این است که هر جزئی از اجزای هستی ، مرکب از اجزائی است که شماره کردن آن میسّر نیست ، تا چه رسد به جمع اجزای هستی و کدام توانمند را توان شکر نعمت و عطای اوست که بر هر نعمتی شکری واجب و بر آن شکر هم شکر دیگری واجب تا بی نهایت !
از دست و زبان که برآید کز عهده شکر او برآید
خداوندا ! اگر در اثر بی باکی عبد از تو و نافرمانی وی از دستوراتت ، که ضامن خیر دنیا و آخرت است ، و آلوده شدنش به گناه و معصیت ، مورد غضب و خشم تو قرار بگیرد ، و در همان حال که بند خشم و غضبت وی را به اسارت گرفته بمیرد ، برای ابد هیچ روزنه نجاتی برای او نخواهد بود .
آری ای خدای من ، اگر بخواهم و بکوشم در همه زمانها و در تمام اعصار بر فرض این که عمرم وفا کند ، که بر یک نعمت تو شکر کنم باز هم قدرت بر شکر آن یک نعمت را ندارم .
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ وَأَسْعِدْنِی بِتَقْوَاکَ وَلا تُشْقِنِی بِنَشْطِی لِمَعَاصِیکَ . . .
الهی حقارت و ذلّت و کوچکی و ناچیزی مرا به من بنمایان و عظمت و بزرگی و بی نهایت بودن خودت را در آیینه قلب من جلوه گر کن تا از بی نهایت کوچک بودنم ، در برابر بی نهایت بزرگ بودنت ترسان شوم ؛ ترسی که گویا محصول تماشای عظمت تو و کوچکی خودم با چشم سر است.
ترسی که باعث حرکت این بی نهایت کوچک به سوی آن بی نهایت بزرگ گردد تا در پایان این حرکت به مقام لقا و وصل برسم و خوف و وحشت و ترس و بیمم ، تبدیل به امن و آرامش شود .
الهی سعادت و خوشبختی مرا در تقوا و پرهیز از غیر خودت قرار بده که برای احدی راهی به سعادت دنیا و آخرت جز تقوا نیست .
خداوندا ! تقوا حافظ حیات از آلودگی ، نگهدار قلب از شک و تردید ، سپر وجود در برابر عذاب قیامت ، و کلید فتح و پیروزی ، علاج هوای نفس و بیماریهای روحی و روانی است .
الهی ! گناه و معصیت ، عامل تاریکی باطن ، به هم خوردگی نظم خانوادگی و اجتماعی ، علّت ناامنی درون ، باعث انواع گرفتاریها و بلا برای انسان و مخرّب دنیا و آخرت آدمی است .
خداوندا ! شقاوت انسان محصولی تلخ و اسف بار از گناه و معصیت و عصیان و آلودگی است . ای مهربان مولای هستی ، مرا به سبب معصیت دچار شقاوت و بدبختی مکن . توفیق رفیق راه زندگی من کن ، از افتادن در ورطه معصیت در امان بمانم و پنجه شقاوت گلوی حیاتم را نفشارد .
. . . فأسئلک یارب بنور وجهک الّذی اشرقت له الارض والسّماوات وکشفت به الظّلمات و صلح به أمر الاوّلین و الآخرین أنْ لاتمیتنی علی غضبک . . .
خداوندا ! اگر در اثر بی باکی عبد از تو و نافرمانی وی از دستوراتت ، که ضامن خیر دنیا و آخرت است ، و آلوده شدنش به گناه و معصیت ، مورد غضب و خشم تو قرار بگیرد ، و در همان حال که بند خشم و غضبت وی را به اسارت گرفته بمیرد ، برای ابد هیچ روزنه نجاتی برای او نخواهد بود .
خداوندا ! از تو می خواهم به حق نور وجهت ، که زمین و آسمانها از آن روشن شده و تاریکیها به سبب آن از بین رفته و کار اوّلین و آخرین از برکت آن اصلاح گشته ، مرا در بستر خشم و غضبت نمیرانی که مردن بر خشمت همان و گرفتار آمدن به عذاب ابد و بسته شدن تمام روزنه های نجات به روی من همان !
ای آن که قبل از دریافت شکر احسانت ، مرا به ایمان هدایت نمودی و به وقت بیماری تو را خواندم شفایم
دادی و برهنگی ام را پوشاندی و در گرسنگی سیرم نمودی و در تشنگی سیرابم کردی و از خواری عزّتم دادی و در نادانی معرفتم بخشیدی و در تنهایی افزونیم دادی و از غربتم در آوردی و از فقرم به توانگری بردی و در کمک خواهی یاریم نمودی ، این همه عنایت و لطف را تو آغاز کردی پس حمد و شکر فقط و فقط برای وجود مقدس تو است .
***
آیا دعای بدکاران در عرفات مستجاب است؟
عرفات، سرزمین خواستن و دعا
آری ، عرفات محل دعا و توبه است . وقوف در عرفات اگر چه از نظر زمان محدود است ، اما از نظر آثار و نتائج معنوی و برکات آسمانی که عاید حاضران در موقف می شود ، فوق العاده عظیم است .
امام سجّاد علیه السلام به سائلی که در عرفات از مردم گدایی می کرد ، فرمود :
وَیْحَکَ اَغَیْرَ الله تَسْأَلُ فی هذا المقام اِنّه لَیُرْجی لِما فی بطونِ الحُبالی فی هذا الیوم اَنْ یکونَ سَعیداً . 1
ـ وای بر تو ، در چنین روزی از غیر خدا طلب می کنی و حال آنکه امروز آنچنان رحمت خدا شامل و عام است که امید می رود آنچه در شکم مادران است نیز مورد لطف خداوندی قرار گیرند .
مردی در مسجد الحرام از امام صادق علیه السلام پرسید : چه کسی گناهش از گناه همه کس بزرگتر است؟ فرمود :
مَنْ یَقِفُ بهذِین الْمَوْقِفَیْنِ ؛ عرفة و مزدلفةَ وَسَعی بین هذین الجَبَلَیْنِ ، ثُمَّ طافَ بهذا البَیْتِ وَ صَلّی خلفَ مقامِ ابراهیمَ ، ثُمّ قال فی نَفسِهِ اَوْ ظَنَّ اَنَّ الله لَمْ یَغْفِرْ لَهُ فَهُوَ مِنْ اعظَم النّاسِ وِزراً . 2
کسی که در این دو موقف ـ عرفه و مشعر ـ وقوف کند و بین این دو کوه ـ صفا و مروه ـ سعی نماید و گرد خانه خدا طواف انجام دهد ، پشت مقام ابراهیم نماز بخواند در عین حال پیش خود بگوید یا گمان کند که خدا او را نیامرزیده است ، این آدم از همه کس ، گناهش بزرگتر است .
بر طبق روایاتی ، همه حاضران در عرفات دعای مستجاب دارند ، چه نیکان و چه بدان .
قال ابوجعفر الباقرعلیه السلام: ما یَقفُ احدٌ علی تلک الجبال بَرٌّ وَ لافاجرٌ اِلاّ استجابَ الله له فَاَمّا البَرُّ فَیستجابُ لَه فی اخِرَتِهِ وَدنیاه ، وَا َمّا الفاجرُ فَیُسْتَجابُ لَهُ فی دُنْیاه . 3
ـ احدی از نیکان و بدان نیست که بر این کوهها وقوف کند مگر اینکه خدا دعای او را به اجابت می رساند ، دعای نیکان نسبت به امور دنیا و آخرتشان مستجاب می شود ، ولی دعای بدکاران درباره دنیایشان مستجاب می شود .
در برخی از روایات آمده است که تنها وقوف در عرفه می تواند بعضی از گناهان کبیره را بپوشاند .
قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم): دیده نشده شیطان در روزی کوچکتر ، فرومایه تر و خشمگین تر از روز عرفه ، و این حقارت و زبونی و خشمگینی شیطان در روز عرفه نیست مگر بدین جهت که می بیند نزول رحمت و گذشت و بخشایش خدای را از گناهان بزرگ زائران ، زیرا برخی گناهان است که آنها را نمی پوشاند و مورد بخشایش قرار نمی دهد مگر وقوف در عرفات . 4
هنگام غروب روز عرفه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به بلال فرمود مردم را ساکت کن تا مطلبی بگویم . وقتی همه ساکت شدند ، فرمود :
ـ همانا خداوند بر شما منّت گذاشت ، نیکان شما را مشمول مغفرت کرد و به شفاعت نیکان ، از تقصیر بدان گذشت ، اینک حرکت کنید در حالی که همه مشمول عفو و رحمت حضرت حق شده اید ، مگر اهل تبعات (مقصود متجاوزان به حقوق مردم است ) چه آنکه خدا عادل است و حق ضعیف را از قوی خواهد گرفت . 5
پی نوشت ها:
1 ـ بحار الانوار ، ج99 ، ص292
2 ـ وافی ، ج2 ، کتاب الحج ، ص42
3 ـ فروع کافی ، ج4 ، ص262 ، حدیث 38
4 ـ شرح نهج البلاغة ، ابن میثم بحرانی ، ج1 ، ص224
5 ـ فروع کافی ، ج4 ، ص258
***
آیا دعای عرفه از امام حسین است؟
کَفعَمیّ در حاشیه کتاب دعای «البلدُ الامین»، سیّد حسیب نسیب رضیّ الدّین علیّ بن طاووس قدَّساللهُ روحَه در کتاب «مصباح الزّآئر» آورده است که:
بِشر و بشیر دو پسر غالِب أسدیّ روایت نمودهاند که امام حسین بن علیّ بن أبیطالب علیهم السّلام در عصر روز عرفه از چادر خود در سرزمین عرفات بیرون آمد با حالت تذلّل و تخشّع، و آرام آرام آمد تا اینکه وی و جماعتی از اهل بیت وی و پسرانش و غلامانش در حاشیه چپ کوه عرفات جبلُ الرّحمه رو به بیت الله الحرام وقوف نمودند . سپس دو دست خود را مانند مسکینی که طعام طلبد در برابر صورتش بلند کرد و خواند این دعا را: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ ـ تا آخر دعاء که به یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ مختوم میشود ، و فقرات إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ تا آخرش در آن موجود نمیباشد .
سیّد ابن طاووس در کتاب «مصباحُ الزّآئر» در بحث زیارت روز عرفه ، روایت بشر و بشیر را که از قبیله بنیأسد بودهاند به همان طریقی که ما از حاشیه «البلد الامین» نقل کردیم روایت میکند ، سپس این دعا را طبق مضمون «البلدالامین« روایت کرده است. «بحار الانوار» طبع کمپانی، ج 20 ، بابُ أعمال خصوصِ یومِ عرفة و لیلتِها، این گفتار مجلسی (ره) بود در «بحار الانوار».
سپس پس از بیان چند دعای دیگر از سیّد ابن طاووس در روز عرفه ، سیّد میگوید: از دعاهائی که در روز عرفه شرف صدور یافته است ، دعای مولانا الحسین بن علیّ صلوات الله علیه میباشد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ وَ لَا لِعَطَآئِهِ مَانِعٌ.
در اینجا ابن طاووس این دعای مفصّل حضرت را نقل میکند با دنباله آن: إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ فَکَیْفَ لَا أکونُ فَقیرًا فی فَقْری ـ تا آخر آن که به: أمْ کَیْفَ تَغیبُ وَ أنْتَ الرَّقیبُ الْحاضِرُ ، إنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ پایان مییابد.
سپس مجلسیّ (ره) گوید: «این دعا را کفعمی ایضاً در «البلد الامین» و ابن طاووس در «مصباح الزّآئر» آورده است، ولیکن در آخر این دعا در آن دو کتاب به اندازه تقریبیِ یک ورق موجود نمیباشد؛ و آن از عبارت: إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ تا آخر دعا میباشد.
و امّا مرحوم محدّث قمّی پس از نقل این دعا تا یَا رَبِّ یَا رَبِّ آورده است که: آن حضرت مکرّر میگفت: یَا رَبِّ ، و کسانیکه دور آن حضرت بودند تمام گوش داده بودند به دعای آن حضرت و اکتفا کرده بودند به آمین گفتن. پس صداهایشان بلند شد به گریستن با آن حضرت ، تا آفتاب غروب کرد، و بار کردند و روانه مشعر الحرام شدند.
محدّث قمّی می گوید که: کفعمی دعای عرفه امام حسین علیه السّلام را در «بلد الامین« تا اینجا نقل فرموده «البلد الامین» شیخ إبراهیم کفعمی، ناشر مکتبه صدوق ـ طهران ، ص 251 تا ص 258
و علاّمه مجلسی در «زادالمعاد «زاد المعاد» علاّمه ملاّمحمّد باقر مجلسی از طبع قدیم با خطّ أحمد تبریزی ، ص 91 تا ص 96 ؛ این دعای شریف را موافق روایت کفعمی ایراد نموده است.
درباره پسران غالب اسد،که در صدر راویان این دعا آمده اند باید گفت: آن چه در کتابهای رجالی آمده است، پسران غالب بن بشر اسدی که ابن اثیر غالب را از صحابه دانستهاست. 1
برخی بزرگان درمورد بشر بن غالب الاسدی الکوفی چیزی نگفتهاند و عدّهای او را مجهول دانستهاند. در تنقیحالمقال آمده است که: شیخ (ره) او را از اصحاب امام حسین و امام سجاد ـ علیهالسلام ـ دانسته و به دنبال آن آورده: ظاهر این است که بشر بن غالب الاسدی الکوفی امامی است اما حال او مجهول است. 2
در اصول کافی هم از او روایت نقل شده است. برخی او را از اصحاب امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و اصحاب امام حسین(علیه السلام) و امام سجاد(علیه السلام) دانسته است3 و در مورد وثاقت یا عدم وثاقت او ساکت مانده است.
در مورد شخصیت بشیر ابن غالب الاسدی الکوفی هم کتابهای رجالی به طور صریح و محکم سخن نگفتهاند. در موسوعه رجالیه آمده است: بشیر مشترک است بین رجال حدیث؛ ولی هیچ کدام توثیق نشدهاند. همچنین آمده است: از او از امام حسینعلیه السلام ـ در کافی روایت نقل شده است. او کسی است که دعای عرفه را از امام حسین ـ علیه السلام ـ روایت کرده است.4 در جای دیگر آمده: بشیر بن غالب الاسدی الکوفی مجهولٌ5.عدهای از رجالیون در مورد وثاقت یاعدم وثاقت او سکوت کردهاند و یا نام او را ذکر نکردهاند.
بدیهی است که نظیر مضامین این نیایش در عالیترین درجهی حکمت و عرفان اسلامی را جز انبیای عظام و ائمه معصومین(علیه السلام) نمیتوانند بیان نمایند
البته برخی از محدثین بزرگوار، یقین به سند این نیایش ندارند، ولی طبق اصل معروف: «دلالته تغنی عن السند» در این جا جاری است.
یعنی گاهی مفهوم و دلالت و محتوای حدیث به قدری با عظمت و مطابق اصول است که از سند بینیاز و احتیاجی به آن وجود ندارد. بدیهی است که نظیر مضامین این نیایش در عالیترین درجهی حکمت و عرفان اسلامی را جز انبیای عظام و ائمه معصومین(علیه السلام) نمیتوانند بیان نمایند.6 بیشتر دعاهای موجود، از باب بینظیر بودن در مضامین و معنا مورد وثوق قرار میگیرند.
آیه الله جوادی آملی7 می فرمایند: اشکالی ندارد که از مضامین و معنای بلند آن درعرصههای اجتماعی و اخلاقی استفاده ببریم8 و طبق اصل «دلالته تغنی عن السند» از آن بهره ببریم. احادیث شریف نبوی(صلی الله علیه و آله)، نهج البلاغه شریف، صحیفه سجادیه و بسیاری از دعاها چنین سرنوشتی دارند و طبق این اصل دلالت مورد پذیرش قرار میگیرند. بلی در مسایل فقهی و بیان حکم شرعی اثبات سند و سندشناسی بسیار مهم است. تازه در مسایل فقهی هم گاهی روایات مرسله و غیر معتبر مؤید روایات دیگر قرار میگیرند و از این حیث مورد استناد و استفاده قرار میگیرد. مبناها هم در این راستا مؤثر میباشد و نسبت به هم فرق میکنند. آنچه در پایان قابل بیان است این است که درست است که برخی از محدثین بزرگوار و رجالیون یقین برسند این نیایش ندارند و بر راوی آن اشکال میکنند و لی دلالت آنطوری است که بوی عصمت میدهد و یک مضمون و دلالت بینظیر این گونه، آن هم در قالب نیایش جز در توان معصوم (علیه السلام) و انبیاء عظام نمی باشد. و وقتی دلالت یک متنی اینقدر محکم و قوی و بلند باشد هم مورد تأیید سایر معصومین (علیه السلام) قرار میگیرد و هم عقل برهانی آن را به معصوم ـ علیه السلام ـ مستند میکند و به معصوم (علیه السلام) نسبت میدهد. از شیخ محمّد حسین کاشف الغطا رحمه اللّه در مورد یکى از دعاها میپرسند، با صراحت پاسخ میدهد: قوّت متن کاشف از قطعیّت صدور آن از معصوم است، گرچه سندى نداشته باشیم. الفردوس الأعلى:ص 76.
اگر طبق اخبار عرض 9متن دعای عرفه بر قرآن شریف هم عرضه شود، یقیناً با روح قرآن همخوانی دارد و هماهنگ است و مورد تأیید قرآن شریف میباشد. انتساب این دعا به امام حسین ـ علیه السلام ـ دارای شهرت هم هست. ممکن هم است سند یک حدیث یا متن در دست باشد ولی متن آن اضطراب داشته و با روح قرآن سازگار نباشد و مردود شمرده شود. لیکن مضامین دعای عرفه با روح قرآن و روایات ناسازگار به نظر نمی رسد.
پی نوشت:
(1). مامقانی، تنقیح المقال فیعلمالرجال، بیجا، بیتا، ج2، ص365.
(2). همان، ج1، ص174.
(3) . خویی، سیّد ابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، بیروت، الطبعةالثالثة، 1403ق، ج3، ص320.
(4) ترابی، علیاکبر، الموسوعة الرجالیه المیسرة، قم، مؤسسة الامام الصادق(علیه السلام)، الطبعةالثالثة، 1424ق، ص62.
(5). جواهری، محمد، المفید من معجم الرجال الحدیث، قم، محلاتی، الطبعة الاولی، 1417ق،ص86ـ88.
(6) جعفری، محمد تقی،نیایش امام حسین(علیه السلام) صحرای عرفات، تهران، مؤسسه نشر آثار علّامه، چاپ چهارم، 1382ش،ص29.
(7) . حر عاملی، وسایل الشیعه، ج12، باب 49 و ج1، ص150ـ155(8) جوادی آملی، عبدالله، خارج فقه ـ مکاسب محرمه، تاریخ 10/8/1380.
(9) وسائل الشیعه،جوان 18، باب 9، از ابواب صفات قاضی، ص 89.
***