شهادت امام محمدباقر علیه السلام را بر عموم مسلمانان جهان تسلیت می گوئیم
گوشه هایی از زندگی امام محمدباقر علیه السلام
ابو جعفر، امام محمد باقر علیه السلام پنجمین آفتابی است که بر افق امامت، جاودانه درخشید.زندگیش سراسر دانش و ارزش بود، از این رو باقر العلوم نامیده شد، یعنی شکافنده دشواریهای دانش و گشاینده پیچیدگیهای معرفت .
خصلت آفتاب است که هماره گام بر فرق ظلمت می نهد و در لحظه های تاریک، بر افق زمان می روید تا ارزشهای مهجور و نهان شده در سیاهی جهل و جور را، دوباره جان بخشد و آشکار سازد .
او نیز در عصر حاکمیت جور و تشتت اندیشه های دینی امت اسلام، تولد یافت تا پیام آور معرفت و احیاگر اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم باشد .
ولادت
حضرت ابو جعفر، باقر العلوم، در شهر مدینه تولد یافت.و بر اساس نظریه بیشتر مورخان و کتابهای روایی، تولد آن گرامی در سال 57 هجری بوده است.1 این نقل، با روایاتی که نشان می دهد امام باقر علیه السلام به هنگام شهادت جد خویش حسین بن علی علیه السلام در سرزمین طف حضور داشته و سه سال از عمرش می گذشته است هماهنگی دارد. 2
در روز و ماه ولادت آن حضرت نیز نقلهای مختلفی یاد شده است :
الف / سوم صفر 57 هجری. 3
ب / پنجم صفر 57 هجری. 4
ج / جمعه اول رجب 57 هجری. 5
د /دوشنبه یا سه شنبه اول رجب 57 هجری. 6
بیشتر محققان با ترجیح نظریه نخست، یعنی سوم صفر آن را پذیرفته اند .
تبار والای امام باقر علیه السلام
امام محمد باقر علیه السلام از جانب پدر و نیز مادر، به شجره پاکیزه نبوت منتهی می گردد .
او نخستین مولودی است که در خاندان علویان از التقای دو بحر امامت (نسل حسن بن علی و حسین بن علی علیهما سلام) تولد یافت:7
پدر: علی بن الحسین، زین العابدین علیه السلام .مادر: ام عبد الله، فاطمه، دختر امام حسن مجتبی علیه السلام 8
مادر گرامی امام باقر علیه السلام نخستین علویه ای است که افتخار یافت فرزندی علوی به دنیا آورد.9 برای وی کنیه هایی چون ام الحسن و ام عبده آورده اند، اما مشهورترین آنها، همان ام عبد الله است .
در پاکی و صداقت، چنان نمونه بود که صدیقه اش لقب دادند. 10
امام باقر علیه السلام مادر بزرگوار خویش را چنین توصیف کرده است :
روزی مادرم کنار دیواری نشسته بود، ناگهان دیوار ریزش کرد و در معرض ویرانی قرار گرفت، مادرم دست بر سینه دیوار نهاد و گفت، به حق مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم سوگند، اجازه فروریختن نداری. دیوار بر جای ماند تا مادرم از آن جا دور شد.سپس دیوار فرو ریخت. 11
نام و کنیه
نام آن حضرت محمد است.این نامی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از دیر زمان برای وی برگزیده بود .
جابر بن عبد الله انصاری یار دیرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم افتخار دارد که سلام رسول خدا را به امام باقر علیه السلام ابلاغ کرده است.از بیان او که بتفصیل خواهد آمد استفاده می شود که نامگذاری امام باقر علیه السلام به وسیله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم صورت گرفته است.کنیه آن گرامی ابو جعفر 12 است و جز این کنیه ای برای وی نقل نکرده اند. 13
امام محمد باقر علیه السلام از جانب پدر و نیز مادر، به شجره پاکیزه نبوت منتهی می گردد. او نخستین مولودی است که در خاندان علویان از التقای دو بحر امامت (نسل حسن بن علی و حسین بن علی علیهما سلام) تولد یافت.
القاب
برای امام باقر علیه السلام این القاب یاد شده است :
1- باقر
این لقب مشهورترین القاب آن حضرت بشمار می آید و بیشتر منابع بدان تصریح کرده اند. 14
در بیان فلسفه تعیین این لقب برای وی، آمده است :
شکافنده معضلات علم و گشاینده پیچیدگیهای دانش بود. 15
به دلیل گستردگی معارف و اطلاعاتی که در اختیار داشت، باقر نامیده شد. 16
بدان جهت که در نتیجه سجده های بسیار، پیشانیش فراخ گشته بود.17
احکام را از متن قوانین کلی، استنباط و استخراج می کرد. 18
2- شاکر
3- هادی
4- امین شبیه، به جهت شباهت آن حضرت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم 19
همسران
در منابع تاریخی، برای امام باقر علیه السلام دو همسر و دو «ام ولد»20 نام برده اند .
همسران عبارتند از :
1- ام فروة دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر
او هر چند از نسل ابو بکر بود، اما همانند پدرش قاسم بن محمد حق امامان را می شناخت و اهل ولایت معصومین علیه السلام بود، چنان که در روایتی از امام رضا علیه السلام آمده است که روزی نام قاسم بن محمد نزد آن حضرت برده شد، امام فرمود: او به ولایت و امامت اعتقاد داشت. 21
2- ام حکیم دختر اسید بن مغیره ثقفی
امام باقر علیه السلام مادر بزرگوار خویش را چنین توصیف کرده است: روزی مادرم کنار دیواری نشسته بود، ناگهان دیوار ریزش کرد و در معرض ویرانی قرار گرفت، مادرم دست بر سینه دیوار نهاد و گفت، به حق مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم سوگند، اجازه فروریختن نداری. دیوار بر جای ماند تا مادرم از آن جا دور شد.سپس دیوار فرو ریخت
فرزندان
برای امام باقر علیه السلام هفت فرزند یاد کرده اند، پنج پسر و دو دختر .
1- جعفر بن محمد الصادق علیه السلام
وی مشهورترین، ارجمندترین و با فضیلت ترین فرزند امام باقر علیه السلام می باشد که از ام فروة زاده شد و نسل امامت از طریق او استمرار یافت.
2- عبد الله بن محمد
او یگانه برادر امام صادق علیه السلام بشمار می آید که هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر با آن حضرت متحد است.مورخان وی را صاحب فضل و صلاح دانسته اند و متذکر شده اند که فردی از بنی امیه به او سم خورانید و او را به شهادت رساند.22
3- ابراهیم بن محمد، از ام حکیم
4- عبید الله بن محمد، از ام حکیم
5- علی بن محمد
6- زینب بنت محمد، این دو (یعنی زینب و علی) از یک مادرند که ام ولد بوده است .
7- ام سلمه، مادر وی را نیز ام ولد دانسته اند. 23
برخی از منابع، تنها شش فرزند برای امام باقر علیه السلام نام برده اند و بر این باورند که امام باقر فرزندی به نام عبید الله نداشته است. 24
گروهی دیگر گفته اند: امام باقر علیه السلام دو دختر نداشته است، بلکه زینب و ام سلمه در حقیقت دو نام برای یک دختر است.25
پی نوشت ها:
1- در سال تولد امام باقر علیه السلام چهار نقل وجود دارد که عبارتند از: سالهای 56، 57، 58، 59 هجری در این میان نقل دوم، یعنی سال 57 از پشتوانه تاریخی و حدیثی بیشتری برخوردار است.برخی از منابعی که سال 57 را یاد کرده اند عبارتند از: دلائل الامامة 194 اصول کافی 2/372، ارشاد مفید 2/56، مصباح المتهجد 557، اعلام الوری 259، مناقب ابن شهر آشوب 4/210، روضة الواعظین 1/207، کفایة الطالب 455، وفیات الاعیان 4/..174.و منابعی که سال 58 را سال ولادت امام باقر علیه السلام دانسته اند عبارتند از: اثبات الوصیة 150 153، عیون المعجزات 75 و منابعی که سال 59 را نقل کرده اند چنینند: فرق الشیعة 61، عمدة الطالب 138 139، بحار 46/217 به نقل از مصباح کفعمی .
2- سبائک الذهب 74، عیون المعجزات 75، اخبار الدول و آثار الاول
3- 3- کشف الغمة 2/318، الفصول المهمة 211، مصباح کفعمی 522، نور الابصار شبلنجی 142
4- تذکرة الائمة، لاهیجی .125
5- دلائل الامامة 94، مصباح المتهجد 557، اعلام الوری .259
6- اعیان الشیعة 1/ .650
7- انه اول من اجتمعت له ولادة الحسن و الحسین علیه السلام .رک: مناقب ابن شهر آشوب 4/208، عمدة الطالب 138 139، نور الابصار، مازندرانی .51
8- برخی منابع، ام عبد الله، فاطمه را فرزند حسن مثنی (حسن بن حسن) دانسته اند مانند : تذکرة الخواص 302، وفیات الاعیان 4/174.اما بیشتر منابع وی را فرزند بی واسطه امام حسن مجتبی علیه السلام به شمار آورده اند مانند: تاریخ یعقوبی 2/320، فرق الشیعة، نوبختی 61، دلایل الامامة 95، اصول کافی 2/372، اثبات الوصیة 150، اعلام الوری 259، تذکرة الخواص 302، البدایة و النهایة 9/309، اخبار الدول و آثار الاول ...111
9- هی اول علویة ولدت علویا.دلائل الامامة .95
10- همان
11- عیون المعجزات 75، اثبات الهداة 5/270، بحار 46/217، نور الابصار، مازندرانی 44، الانوار البهیة .115
12- مثیر الاحزان، جواهری 237، تاریخ ابن خلکان 2/23، تاج الموالید، طبرسی/39، المعارف 215، سیر اعلام النبلاء، 4/401
13- الفصول المهمة 211، بحار 46/216، سیرة الائمة الاثنی عشر 2/ .200
14- سبائک الذهب 74، عیون الاخبار، ابن قتیبه 1/312، ارشاد مفید 2/156، تذکرة الخواص 302، مرآة الجنان 1/248، تاریخ ابن وردی 1/248، روض الریاحین 67، الصواعق المحرقة 210، شذرات الذهب 1/ .149
15- تاریخ یعقوبی 2/302، سیر اعلام النبلاء 4/402، الفصول المهمة 211، شذرات الذهب 1/ .149
16- تاج الموالید 39، کشف الغمة 2/318، تذکرة الخواص 302، اعیان الشیعة 1/ .650
17- تذکرة الخواص 302، اعیان الشیعة 1/ .650
18- البدایة و النهایة 9/ .309
19- این القاب در منابع زیر آمده است: دلائل الامامة 94، تاج الموالید 39، کشف الغمة 2/318، تذکرة الخواص 5/302، احقاق الحق 12/165
20- ام ولد به کنیزی گفته می شود که از مولای خود صاحب فرزند شده باشد.
21- ذکر عند الرضا علیه السلام القاسم بن محمد...و سعید بن المسیب فقال: کانا علی هذا الامر ...قرب الاسناد 210، بحار 46/ .366
لازم به یادآوری است که در متن حدیث قاسم بن محمد دایی امام موسی بن جعفر علیه السلام یاد شده که جد مادری به جای آن صحیح است و آنچه می نماید که مراد از قاسم بن محمد همان جد مادری است، ذیل حدیث می باشد .
22- الفصول المهمة .221
23- برخی از منابع که این هفت تن را یاد کرده اند عبارتند از: ارشاد مفید 2/172، تاج الموالید 118، مناقب 4/210، تذکرة الائمة .216
24- طبقات ابن سعد 5/236، تذکرة الخواص .306
25- اعلام الوری 265، کشف الغمة 2/322، الفصول المهمة 221، بحار 46/ .365
***
اعتدال در زندگی امام باقر علیه السلام
اعتدال به معنی میانه روی و میانه است و در مقابل، انحراف از اعتدال گرایش به فزونتر است که افراط یا اسراف گفته میشود و گرایش به کمتر که تفریط خوانده میشود.(1)
گر همی خواهی که گیرد کار نور معتدل می باش در خیرالامور(2)
در قرآن کریم این اصل، وجه تمایز مسلمانان با سایر فرق و ادیان و سبب برتری آنها دانسته شده است؛
«همان گونه که قبله شما قبلهای میانه است، شما را نیز امتی میانه قرار دادیم. (در حد اعتدال میان افراط و تفریط.) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر شما گواه باشد.»(3)
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج انسان سازگار است.
در مکتب انسانساز اسلام میانهروی همواره در رأس امور قرار دارد. از حرام بودن طلا بر مرد و استفاده نکردن زیاد زنان از طلا «در حد اعتدال» و نهی از استفاده ظروف طلا و نقره و به کار نبردن ابریشم خالص و یا طلابافت برای کفن مرده ملاحظه میشود که اسلام بر شخصیت الهی انسان تأکید دارد و سفارش میکند حتی جسم انسان را با احترام باید غسل داد و کفن کرد و دفن نمود، ولی بر خلاف برخی مکاتب با دفن اشیاء گران قیمت همراه میت مخالف است.(4)
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج انسان سازگار است.
«تبذیر مکن. زیرا تبذیر کنندگان برادران شیطانند و شیطان به پروردگارش بسیار کفر ورزیده است.»(5)
اعتدال در مکتب تشیع
در عقاید اسلامی، غلو، شرک، جبر، تفویض، تشبیه و سایر عقاید افراطی جایی ندارد و این در حالی است که مسلمانان از زمان امام باقر علیه السلام از میدان جنگ و لشگرکشی با دشمنان متوجه فتح دروازههای علم و فرهنگ شدند. افکار جبریه که به اشاعره نسبت داده میشود و جبرگرایی و ارجاء که به وسیله بنیامیه برای توجیه حکومت خود به وجود آمده بود از جمله افکار افراطی آن زمان بود. در این میان برخی شیعیان که در عشق اهلبیت افکار افراطی داشتند، نیز با برخورد شدید امامان معصوم علیهمالسلام مواجه میشدند.
«گروهی از بنیهاشم و سایر شیعیان خدمت امام باقر علیه السلام رسیدند. امام به آنها فرمودند: بپرهیزید از شیعیان غالی آل محمد و میانه روی پیشه کنید که زیادهروها و غلات به شما برگردند و عقب مانده و تالی نیز به شما برسد. عرض کردند: غالی کیست؟ فرمود: کسی است که درباره ما مقامی معتقد است که ما خود آن مقام را برای خویش قائل نیستیم. گفتند: عقب مانده و تالی کیست؟ فرمود: کسی است که به دنبال خیر و نیکی است و این پیگیری او موجب افزایش خیر برایش میشود. قسم به خدا بین ما و خداوند قرابتی نیست و نه ما به خدا حجتی داریم و نمیتوان به خدا نزدیک شد مگر با اطاعت. هر کس از شما مطیع خدا باشد و عمل به دستور او نماید ولایت ما برایش سودمند است و هر کس معصیت خدا را نماید ولایت ما او را سودی نخواهد بخشید.(6)
اعتدال در علم آموزی
امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بنیانگذاران دانشگاه اهل البیت هستند که حدود شش هزار رساله علمی از فارغ التحصیلان آن به ثبت رسیده است.
ایشان در علم آموزی مردم را به طریق صحیح رهنمون میکردند و میفرمودند: «علم سلاحی است علیه دشمنان.» در عین حال به ممنوعیت سوء استفاده از دانش اذعان داشتند و میفرمودند: کسی که با انگیزهای نادرست به دانش دست یافته باشد هر چند از عهدهکاری برآید، از نظر روحی شایستگی تصدی امور و ریاست را ندارد.
امام باقر علیه السلام با آن که همواره مومنین را به کسب علم دعوت مینمودند، ولی همواره سفارش میکردند که: خداوند متعال از قیل و قال و تباه نمودن مال و زیاد سوال کردن نهی مینماید، زیرا هر انسانی ظرفیت تحمل پاسخ برخی سوالات را ندارد. (7)
امام باقر علیه السلام نه فقط در علوم اسلامی شهره آفاق بود، بلکه دارای شخصیتی عظیم در سایر علوم بودند.
معیار اعتدال قرب الهی است
در زمان امام باقر علیه السلام رومیان بر سکههای خود نقش صلیب را حک کرده بودند و به سبب رواج این سکهها میان مسلمانان عقاید مسیحیت و تثلیث رواج یافته بود(8) هنگامی که عبدالملک خلیفه اموی کوشید تا علامات مسیحیان را از روی سکهها محو کند، امپراطور رم تهدید کرد که در این صورت دستور خواهد داد، رومیان بر روی سکهها دشنام بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را حک نمایند. عبدالملک از امام باقر علیه السلام یاری خواست. امام با آشنا کردن مسلمانان به صنعت ضرب سکه و روش تهیه آن جامعه اسلامی را از سکههای رمی بینیاز کرد.(9)
ملاحظه میکنید که ایشان حتی در برخورد با غاصبان، در حق امامت نیز رعایت میانهروی را مینمودند و مصلحت جامعه اسلامی را بر حق مسلم خویش مقدم میداشتند.
ایشان میفرمودند: «اگر بر تو ظلم کردند، تو ظلم نکن. اگر به تو خیانت کردند، تو خیانت نکن. و اگر از تو تعریف کردند، خوشحال نشو. اگر از تو بدگویی کردند، ناراحت نشو. دقت کن در مورد حرفی که دربارهات گفتهاند. اگر آنچه گفتهاند، در خود مییابی خشم تو بر یک واقعیت موجب افتادنت از نظر خدا میشود که این بزرگتر است از ترسی که از افتادن از چشم مردم داری. و اگر خلاف گفته آنها هستی ثوابی به دست آوردهای، بدون آن که در کسب این ثواب بدن خود را به رنج بیاندازی.
امام علیه السلام میفرمودند: «مومن نسبت به خداوند نه وصل است و نه قطع است.»
نه وصل است که خدا باشد و نه از او قطع است که غیر خدا و از او جدا باشد. و هر چه قضای الهی باشد خیر مومن در آن است.
ایشان همواره مومنان را سفارش مینمودند که تمام امور را با ملاک الهی بسنجند و در هر مورد رضای الهی را در نظر بگیرد. چرا که اگر انسان هر مسئلهای را با عقل خویش بر اساس خوبی و بدی آن بسنجد به خطا رفته و از دامنه اعتدال خارج میگردد.
ایشان میفرمودند: «اگر بر تو ظلم کردند، تو ظلم نکن. اگر به تو خیانت کردند، تو خیانت نکن. و اگر از تو تعریف کردند، خوشحال نشو. اگر از تو بدگویی کردند، ناراحت نشو. دقت کن در مورد حرفی که دربارهات گفتهاند. اگر آنچه گفتهاند، در خود مییابی خشم تو بر یک واقعیت موجب افتادنت از نظر خدا میشود که این بزرگتر است از ترسی که از افتادن از چشم مردم داری. و اگر خلاف گفته آنها هستی ثوابی به دست آوردهای، بدون آن که در کسب این ثواب بدن خود را به رنج بیاندازی. کسانی که وقتی خشمگین میشوند ستم نمیکنند و وقتی خوشحالند، اسراف و زیادهروی ندارند باعث برکت برای اطرافیانند.
و نیز فرمودهاند: «سه چیز است که در هر شخصی باشد، ایمان به خدا در او کامل است:
1- کسی که وقتی خشنود است این خشنودی او را داخل کار باطل نکند.
2- وقتی خشم گرفت، خشمش او را از حق خارج ننماید.
3- وقتی قدرت یافت، بیشتر از حق خود برندارد.» (10)
اعتدال در خانواده
گروهی از مردم آنچنان دلبسته به فرزند و زندگی هستند که همه قوانین و ارزشهای دینی و اجتماعی را فدای آنان میکنند و دستهای چنان دچار جهالت گشتهاند که محبت به خدا را مستلزم بیمهری به غیر خدا میدانند.
یکی از اموری که در عواطف انسانی ممکن است به سهولت جنبه افراطی به خود بگیرد، محبت است. محبت اگر چه کاملاً پاک و بی آلایش باشد، سبب اشتغال فکری میشود و فراغت دل را که لازمه ذکر خداست، از بین میبرد. محبتهای پاک و بی آلایش گاه با دخالتهای شیطانی رو به تزاید مینهد و روح انسان را تسخیر میکند.
انسان باید در همه احوال مراقب باشد، تا از هرگونه افراط و یا تفریط در محبت و علاقه جلوگیری به عمل آورد. به طور کلی در ارزیابی محبت میتوان به یک ملاک کلی توجه داشت و آن این که آیا محبت موجب تقویت توجه انسان به خدا شده و محبت الهی را در دل تقویت مینماید و یا با ایجاد حواسپرتی و یا هر اثر دیگری انسان را از توجه به خدا و انجام وظایف الهی باز میدارد. (11)
نکتهای که در محبت به اطرافیان مخصوصاً فرزندان باید در نظر داشت رعایت اعتدال است. محبت بیش از حد به فرزندان میتواند به گستاخی و سوء استفاده کودکان و تباهی آنها بیانجامد و از سوی دیگر خردهگیری بیش از حد میتواند زمینه سرپیچی و سرکشی را فراهم آورد.
امام باقر علیه السلام در این باره فرمودهاند: «بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی به فرزندان خود افراط میکنند و بیش از حد به آنان مهر میورزند.» (12)
سعدی نیز با الهام از آموزههای اسلام به میانهروی تأکید میورزد:
«درشتی نگیرد خردمند پیش نه سستی که ناقص کند قدر خویش»
«نه مر خویشتن را فزونی نهد نه یکباره تن در مذلت نهد» (13)
عدهای خدمت امام باقر علیه السلام مشرف شدند. فرزند آن حضرت در بستر بیماری بود. جماعت آثار غم و اندوه را در چهره امام مشاهده میکردند. لحظاتی بعد آن کودک بیمار مُرد ولی با تعجب بسیار دیدند که از شدت اندوه، در صورت حضرت کاسته شده است. مردم عرض کردند: فدای تو شویم، از آن حالی که در شما مشاهده کردیم، ترسیدیم، که اگر اتفاقی روی دهد حال شما دگرگون شود و موجب ناراحتی ما شود. حضرت فرمودند: به درستی ما دوست میداریم که عاقبت آن چیزی نصیب ما شود که ما دوست داریم اما زمانی که مشیت الهی بر چیزی قرار گیرد ما راضی به رضای او هستیم.(14)
قرآن مجید هم در این باره میفرماید:
«هرگز به آنچه از دست شما میرود دلتنگ نگردید و به آنچه به شما میرسد دلشاد نشوید.»(15)
امام باقر علیه السلام همواره به رعایت حقوق و نیازهای روحی همسر توجه خاص داشتند. حتی خود را برای همسرشان میآراستند. آن حضرت حتی به القای ایدههای خویش و تحمیل آن به همسرانشان به شخصیت انسانی آنها توجه داشتند و نهایت میانه روی و تساهل را به کار میبستند. از حسن زیات بصری روایت شده است که:
«روزی به نزد امام باقر علیه السلام که در منزل همسرشان بودند برای در میان گذاشتن مسائلی رفتیم و ایشان را در اتاقی زیبا با لباسهای مرتب و رنگین یافتیم. فردای آن روز که به دیدار ایشان در خانه خودشان رفتیم، امام را با لباسهای خشن و اتاقی مفروش به حصیر دیدیم. علت را جویا شدیم. امام فرمودند:
«اتاقی که دیشب دیدید، اتاق همسرم بود که همراه آن وسایل و امکانات به او تعلق داشت و با خود جهیزیه آورده و من هم به احترام او خود را آراسته بودم.»(16)
آنچه از این حدیث استفاده میشود این که امام باقر علیه السلام در قلمرو اعمال فردی خود از تجمل پرهیز دارد ولی در زندگی خانوادگی نهایت اعتدال را به کار میگیرد.
همچنین:
«ترس از خدا در پنهان و آشکار و میانه روی در فقر و ثروت نجات بخش انسان است.»(17)
پینوشتها:
1- فرهنگ فارسی- عمید.
2- مصیبت نامه- عطار نیشابوری.
3- قرآن مجید- سوره بقره- آیه 43.
4- اسراف- محمد محمدی اشتهاردی.
5- قرآن مجید- سوره اسراء- آیه 27 و 28.
6- بحارالانوار- علامه مجلسی.
7- شیفتگان مکتب اهل بیت- محمد فوزی.
8- بحارالانوار- علامه مجلسی.
9- شیفتگان مکتب اهل بیت- محمد فوزی.
10- بحارالانوار- علامه مجلسی.
11- اخلاق اسلامی- محمدعلی سادات.
12- الحدیث- مرتضی فرید.
13- گلستان سعدی.
14- منتهی الامال- حاج شیخ عباس قمی.
15- قرآن مجید- سوره حدید- آیه23.
16- بحارالانوار- علامه مجلسی.
17- همان .