به مناسبت قتل عام هزاره ها در ولایت غور

انا لله و انا الیه راجعون

به مناسبت قتل عام هزاره ها در ولایت غور

تاریخ را آینه ى گذشتگان و حال تعریف کرده اند. در این آینه ى عبرت و تاریخ معاصر کشور، نسل کشى و قتل عام، قطاع طریقى، به یغمابردن اموال و تاراج نمودن دارایى انسان هزاره پدیده ى نو ظهور نیست، بلکه تاریخ شفاهى و مکتوب، کشور، باز تاب دهنده ى جنایت هاى بشرى نظام فاشیستى و قبیله سالار بوده و عمل کرد فاشیستى نظام حاکم بر کشور، ترور هاى سازمان یافته و سیستماتیک دولتى بوده است؛ همچون، جگرخواران که به پاس دو ستى و رفاقت جگر شرین ترین رفیق هاى شان را مى دریدن و مى خوردند، گرگ هاى کشمیر، راه ها را براى هزاره ها نا امن مى ساختند، زمام داران کشور همچون عبدالرحمن، به دست هاى خونین خویش جان هزاران انسان را مى گرفتند. سگ هاى کلنل فرهاد، از جنین و نوزاد هزاره تغذیه مى کردند، عبدالقدوس خان و لشکر وحشى قدرت فاشیستى، ارزگان را قتل عام کردند، از سرها کله منارها ساختند و زنان و کودکان را به بازار سیاه به غلامى و کنیزى مى فروختند. این روند در طول تاریخ ستم، ادامه داشته است. کوچى ها تاهنوز بر سرزمین این مردم به هجوم وحشیانه ى خویش ادامه داده اند. نظام مارکسیستى، گروه گروه روشن فکران ، سران و جوانان چیز فهم این مردم را به جوخه هاى اعدام کشید و در گورهاى دست جمعى دفن کرد. مجاهدان دست پرورده آى اس آى، و سران به اصطلاح جهادى در افشار فاجعه انسانى را رقم زدند، و طالبان به نسل کشى در مزارشریف، بامیان، غزنى، کندى پشت زابل، هرات و شمالى پرداختند. در کویته به تصفیه قومى مردم هزاره به عنوان شیعى ادامه دادند. در جاده مرگ، شاه راه کابل، میدان شهر، غزنى و قندهار سرهاى جوانان و مسافران هزاره را بریدند، و به روى سینه هاى شان گذاشتند، در مسیر ارزگان ، و چخچران و غور تاهنوز به قتل عام انسان هزاره در مسیر راه ها ادامه داده اند.

دست ها ى جنایتکارانِ جنگى از آستین جهل و جادو بر آمده هر روز از انسان هزاره قربانى مى گیرند، و ما هروز به نوستالیژى تاریخى و غم و فاتحه بسنده مى کنیم، و سران قومِ به دار آویخته شدگان نه تنها به فکر قدرت و اقتدار و اندوختن زر و مال اند، که جامعه هزاره را پاره پاره کرده اند، و به پایدارهاى ریاست قربانى مى کنند، حتى نمایندگان منتخب این مردم، به فکر مصؤونیت جانى این ستمدیدگان تاریخ و دوزخیان روى زمین نبوده اند، بلکه در اند یشه بیمه نمودن رزق و روزى مادام العمرى خویش بر آمده اند و به در یوزگى در گاه و بار گاه مافیاى قدرت پرداخته اند، و سر بر آستان ستم مى سایند. در شبکه هاى اجتماعى و رسانه هاى گروهى اکثرِ قلم بدستان هزاره، به جان هم افتاده اند، و به پاى علم بیگانگان سینه مى زنند. افسوس هزاران افسوس، که سرجنگ ها، یوسف بیگ ها، خالق ها، گاو سوارها، اسحاق برگدها، جعفر کاکا ها، بخشوها، وماتى ها و …. سر در نقاب خاک کشیده اند. و رهبر فرزانه ى هزاره ها شهید مزارى از جهان رخت بر بسته است. جامعه هزاره بى شبان گردیده و طعمه ى گرگ هاى درنده و وحشى شده اند و اگر شبان هایى هستند، با گرگ ها هم کاسه اند. تراژدی غم انگیزى که در مسیر غور جان نوعروس و تازه داماد، و جمعى دگر از مسافران هزاره راگرفت و با گلوله هاى طالبان این هم قماشان داعش و القاعده و اجیران آى اس آى و مافیاى قدرت شهید شدند، نه آغاز فاجعه بوده و نه پایان نسل کشى انسان هزاره است، بلکه انسان هزاره در گراف نخست تصفیه قومى در کشور قرار دارد، به قول و الى غور چهارده تن از هزاره ها از میان مسافران گل چین مى شوند و آنگاه نوبت ازبیک ها و تاجیک ها و نورستانى ها و بلوچ ها و دگران خواهند بود. جغرافیاى خونین امروزه هزارستان است و فردا جاهاى دیگر خواهد بود، شعار وحدت ملى داعیان قدرت و اقتدار یکسویه است. رسانه هاى کشور نیز سمت و سوى خاصى را تعقیب مى دارند. چشم و گوش شان را به این گونه فاجعه هاى انسانى که در حق انسان هزاره مى رود بسته اند. رییس جمهور و سران دولت مافیایى نه تنها سکوت کرده اند، که خود آتش افروزان فاجعه بوده و در آزادى جنایتکاران طالب دست بر فاجعه دارند.

ما این این تراژدى غم انگیر را به مردم و ملت افغانستان ضمن این که تسلیت گفته خود را غم شریک مى دانیم، و محکوم مى نماییم، بلکه هشدار یک فاجعه انسانى و توفان بزرگى را نیز بعید نمى دانیم و از جامعه جهانى مى خواهیم که از مردم ما حمایت هاى انسان دوستانه خود را در دریغ ندارد، زیرا انسان انسان است، حال هزاره باشد و یاغیر هزاره اگر در معرض نسل کشى قرار دارند، دفاع از آنان کار است انسانى.

بخش رسانه اى و فرهنگى فدراسیون سراسرى هزاره هاى آسترالیا