به وبلاگ خودتان خوش آمدید شب قدر قلب ماه مبارک رمضان است :: وبلاگ شخصی سید محمد علی عادلی

وبلاگ شخصی سید محمد علی عادلی

گفتا که تو از قله بلخابی و گفتم با قله توحیدقلل می نشناسم

وبلاگ شخصی سید محمد علی عادلی

گفتا که تو از قله بلخابی و گفتم با قله توحیدقلل می نشناسم

وبلاگ شخصی سید محمد علی عادلی
منطره ای از قریه چایله واقع در مرکز ولسوالی بلخاب
يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۰ ق.ظ

شب قدر قلب ماه مبارک رمضان است

آیت الله جوادی آملی: «قدر» اعجاز ماه مبارک رمضان

شب قدر قلب ماه مبارک رمضان است. ماه رمضان برای امت اسلامی معجزه ای قویتر از معجزه سلیمان پیامبر است. زیرا اعجاز آن حضرت در مسلط بودن بر باد بود که »غدوها شهر و رواحها شهر«) سبا ، آیه 12( راه یک ماهه را در بامداد یا در شامگاه طی می کرد ولی اعجاز قرآن کریم در این است که سالک صالح در یک شامگاه در لیله القدر، راه هزار ماهه را طی می کند. لیله القدر خیر من الف شهر(قدر ، آیه 3) با این تفاوت که او مسیر «مکان» را می پیمود و قرآنیان می توانند مســیر »مکانت« را طی کنند. اگر گفته شد: 

»کاین طفل یک شبه ره صد ســاله می رود»(دیوان حافظ) ، آن را می شود در شب قدر تجربه کرد.

استشمام رایحه قدر با قلب قرآنی

وقتی از امام صادق)ع( سوال می کنند علامت شب قدر چیست، فرمود: شب قدر رایحه خوبی دارد. از بوی آن شب معلوم است که این شب، شب قدر است. خوب عنایت کنید؛ شب معطر است! و آنچه که در این روایت است، حقیقت است نه مجاز. شب، معطر است، نه هوا. گاهی میگوئیم زمستان سرد است، تابستان گرم. این سخن مجاز است، با قرینه همراه اســت؛ همه می فهمند. وقتی گفتیم زمستان سرد اســت، زمان که سرد نیست؛ هوا که متزمن است، سرد است. مگر زمان ســرد و گرم دارد؟! تابستان گرم است، یعنی 
هوا در تابستان گرم است. چون با قرینه همراه اســت، قابل ادراک است. اما وقتی امام صادق)ع( می فرماید: شب قدر معطر اســت، نه هوا معطر است، نه آنچه که در شب قدر 
است، معطر است! این را که انسان با شــامه و بینی استشمام نمی کند. عطر شب قدر را قلب قرآنی درک می کند. نه شامه! فرمود: شب قدر معطر است... آنها وقتی بوی بهشت 
را می شنیدند، می فهمیدند امشب، شب قدر است.

کوله بارت را زمین بگذار

از مناجات های لطیف و ظریف خواجه هَروی این اســت که دارا شدن مهم است، نه دانا شدن! آن مناجات های لطیف خواجه انصاری را که می خوانید، می بینید به خدا عرض می کند که دانا شدن مهم نیست. اگرکسی زحمت بکشد، دانا بشود؛ فقیه بشود، حکیم بشود، ادیب بشود، متکلم بشود، محدث بشود، این دانای علم است و این مهم نیست. به دلیل این که صدها نفر در طول سال ها به حوزه ها و دانشگاه ها راه یافتند و دانا شدند. 
عمده دارا شدن اســت نه دانا شدن .این راه دشوار نیست. اگر دشــوار بود ما را امر نمی کردند، دعوت نمیکردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می شود. وقتی سبک شد، تَخَ فَّفُوا تَلْحَ قُوا / وجود مبارک رسول گرامی )علیه و علی آله آلاف التحیّه والثناء( فرمود: نَجَی المُخَ فَّفُون. آنها که سبک بالند نجات پیدا کرده اند. 


ریزه خور سفره قدر نباشیم

اگر قرآن به ســر می گذاریم، هدف تنها این نباشــد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشــت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک
دوستی ســفره ای پهن می کند، مائده الهی و مأدبه الهی می چیند، مهمانهای خود را به بهترین وجه پذیرایی می کند. وقتی مهمانها برخاستند، سفره برچیده می شود، آن ریزه های سفره را می ریزند؛ مرغها آن ریزه های سفره را می چینند. 

ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انســان طیّار گونه دســت هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَف النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه های سفره تکان ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد. 

هم ظرف بخواهیم از خدا، هم مظروف

به ما گفتند: هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک می کند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همت اوست. اگر ما به اندازه همتمان دولت قرآن را و دولت قدر را می توانیم 
ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب بکنیم. هرگز نمی توان گفت: چون ما ظرفیتمان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه همه ثواب. 

خدا دوتا فیض دارد: با یک فیض ظرفیت می دهد با فیض دیگر این ظرف را پُرِ از مظروف می کند. ما هم از خدا قابلیت طلب بکنیم، هم مقبــول را بخواهیم. این همت اگر در ما زنده شد؛ هرگز نمی گوییم لیاقت ما همین مقدار بود. از ما خواستن و از ذات أقدس إله اِجابت کردن!

ارزش فراگیری علم در شب های قدر

در شب های قدر چیزی بهتر از فراگیری علوم الهی، گفتن و شنیدن معارف دین نیست. تشکیل یا شرکت در برنامه هایی مانند جلسه تفسیر یا حدیث یا احکام، که خود سعادت 
و توفیقی است؛ و اگر چنین برنامه ای نداشت، امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد و اگر نتوانست لا اقل ذکر بگوید.

مظلومیت علی(ع)

می دانید مظلومیت علی چیســت؟ این در تاریخ های عادی نیست، این در نهج البلاغه است. خیلی سخت است انســان اینها را نقل کند، تحملش سخت است. نامه ای معاویه 
برای علی بن ابیطالب نوشت، آن نامه در نهج البلاغه نیست، ولی جواب علی بن ابیطالب در نهج البالغه هست. معاویه خواســت علی بن ابیطالب(ع) را سرزنش کند. در آن نامه رسمی که از شــام به مدینه آمد، گفت: علی یادت هســت که تو را با طناب بستند و به مسجد بردند؟! این علی همان کســی بود که حجاز و مصر و بصره و کوفه و دیگر مناطق اسلامی در اختیارش بود! حضرت در جواب فرمودند: من که انکار نمی کنم. بله مرا با طناب بردند. ولی معاویه! تو 
رفتی من را رسوا کنی، خودت رسوا شدی! این نشانه بطلان سقیفه است که علی را باید با طناب ببرند! من که انکار نمی کنم، من باطل را امضاء نکردم و نمی کنم. من کســی 
بودم که آن وقتی شمشیر به دست من بود، همه فرار می کردند. هیچ کسی آن شهامت را نداشت که در برابر من بایستد. اما برای حفظ اسلام من حاضر شدم دستم را ببندند. 
«اردت ان تفضح فافتضحت» (نهج البلاغه نامه 28). رفتی ما را رسوا کنی، خودت رسوا شدی اموی را رسوا کردی، اهل سقیفه را رسوا کردی.

***

 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی